چرا تبلیغات باید برای مدیر کسب و کار مهم باشد؟

چرا برای جذب یک دختر لباس شیک و گرانقیمت می خرید؟

سلام به روی ماهتون
من محمد هستم از فراجهش شمال

امروز میخوام راجع به این صحبت کنم، که آیا هزینه کردن برای تبلیغات بیهوده است؟

      خیلی از آدمها اطرافم هستند که اعتقادی به تبلیغات ندارند و به اهمیت تبلیغات در کسب و کار واقف نیستند، میگن چرا ما باید از سودمون کم کنیم و برای تبلیغات هزینه کنیم. اصلا تبلیغات کردن ریختن پول به سطل آشغال هست، یا اینطوری پاسخ می دهند کار ما طوریه که به تبلیغات نیاز نداره یا اینکه هزینه تبلیغات خیلی بالاست ما نمی تونیم به این اندازه هزینه کنیم.
      خوب من می خوام از شمای آقایی که به تبلیغات اعتقاد نداری این سوال را بپرسم، چرا موقعی که می خوای با یک خانم قرار بزاری، برای جذب آن خانم یا عشقت میری گران ترین و شیک ترین لباس را خرید می کنی؟
      یا از شما خانمی که به تبلیغات اعتقادی نداری چرا برای مراسم عروسی و یا مهمانی ها کلی هزینه میکنی و لباس شیک میخری و معمولا هم فقط برای همان یک شب هم استفاده می شه، خوب واقعا چرا؟

پس تبلیغات اهمیت داره؟ اهمیت تبلیغات چیست؟

پاسخ مثبت است، شما دقیقا بصورت طبیعی به اهمیت تبلیغات پی بردید و برای تبلیغات هزینه می کنید.

      خوب تعجب نکنید، دقیقا درست فهمیدید یعنی با خرید لباس شیک و گران قیمت برای نمایش بهتر خودتان، یه جور تبلیغ می کنید.یعنی به این باور رسیدید که اگر برای خودتان تبلیغ کنید، نمایش خوبی را از خودتون به دیگران ارائه میدید و به نتیجه دلخواه می رسید. عملا دارید با این روش تبلیغی، یک محصولی به نام عشق را به طرف مقابلت بهتر معرفی می کنید تا پاسخ مثبت را از آن شخص دریافت کنید.

      پس شما به ضرورت تبلیغات پی بردید و می خواهید با این روش باعث جلب توجه مخاطب تون بشین، خوب اگر شما به من میگید که هزینه کردن برای تبلیغات بیهوده است، دارید حرفی برخلاف افکار ذاتی و عملکرد خودتان می زنید.

      جالبه بدانید شما در روز مدام دارید از تبلیغات در زندگی روزمره استفاده می کنین اما وقتی نوبت به کسب و کارتون می رسه، تاثیر تبلیغات در کسب و کار را نادیده می گیرید و اشتباه عمل می کنید، و اصلا اهمیتی به تبلیغ کردن نمیدین، و فکر می کنید چرا من باید بخشی از پولم را برای تبلیغات خرج کنم و این خیلی برای من شگفت آوره که چرا مدیران کسب و کارها پولهای کلانی برای چیزهایی که اولویت نداره پرداخت می کنند، اما وقتی که می خواهند ابزاری برای تبلیغات خرید کنند، که تعداد فروش محصولات و خدماتشان را افزایش دهد، دچار تردید می شوند.

چرا شما در کسب و کارتان به تبلیغات اصلا فکر نمی کنید یا به اهمیت تبلیغات در دنیای امروز توجه کمی دارید و کمتر برایش هزینه می کنید؟

      پاسخش اینه که به علت عادت های بد طی سالها به یک باور نادرست رسیدید و این باور غلط ناخودآگاه منجر به عملکرد اشتباه می شود. می تونم در رابطه با این موضوع چند مثال بزنم و شما متوجه می شید که چقدر این موارد ساده اتقاق می افته.

      به عنوان مثال اگر به شما بگم مثلا روزی 10 دقیقه برای کتاب خواندن وقت بزارید، میگید من خیلی سرم شلوغه و وقت ندارم.کتاب خواندن برای آدم های بیکار هست. اما همان شخص ممکن است روزی 1 تا 2 ساعت برای دیدن خبر های منفی تلویزیون و یا سریالهای بی محتوا وقت صرف کنه.

      مثلا اتقاق افتاده یک شب با دوستانت به کتابفروشی میری و چند تا کتاب میخونی و در نهایت یکی رو انتخاب می کنی، وقتی متوجه قیمتش میشی، منصرف میشی، اما بعد از کتاب فروشی به یک رستوران میرین و ممکنه 2 یا 3 برابر مبلغ کتاب، بابت شام داخل رستوان پرداخت کنید، اما اصلا صرف آن هزینه برای شما مهم نیست، و به نظر شما اصلا گران به نظر نمی رسد، چونکه شما سریع به نیاز خودتان از طریق خوردن غذا می رسید و اصلا باوری به سود آوری چند برابری کتاب نسبت به شام داخل رستوران ندارید.

      یا افرادی هستند که کلی وقت برای بازی های رایانه ای صرف می کنند و هزینه زیادی هم برایش پرداخت می کنند اما برای ثبت نام و هزینه کردن برای یک دوره آموزشی حرفه ای در زمینه کاری اش مرددند و فکر می کنند هزینه اضافی پرداخت می کنند.

      کسی را می شناسم که مبلغ زیادی برای موضوعات متنوع خدماتی در شرکتش صرف می کند و اما وقتی نوبت به هزینه تمدید سرویس تبلیغاتی اش در سایتی که برای کسب و کارش سودآور است، می رسد آن هزینه سالیانه را زیاد و آن را بیهوده می داند.

      یا یک مشتری دیگه دارم که گوشی موبایلی داره شاید 20 میلیون تومان قیمت داشته باشه و جالبه اینه که از خیلی از امکاناتش هم استفاده نمی کنه، و دائم هم از کسادی بازار گله داره، اما وقتی بهش نرم افزار ارسال پیامک انبوه با سیم کارت که برای تبلیغات و اطلاع رسانی رو معرفی کردم، که کلی امکانات برای ارسال پیامک گروهی و انبوه از طریق سیم کارت داره، از طریق ارسال پیامک گروهی می تونه به مشتریانش بابت محصولات و خدماتش اطلاع رسانی کنه و درنتیجه باعث رشد و رونق بیشتر کسب و کارش بشه، در ضمن قیمت این محصول کمتر از یک بیستم قیمت موبایلش، بازم برای خرید این محصول دچار تردیده.

      خوب این مثال ها دقیقا تفاوت آدم های فقیر و ثروتمند را مشخص می کنند، آدم های فقیر چون نزدیک بین هستند فقط دنبال تغییرات لحظه ای هستند، مثلا اگر مبلغی بالای برای شام بیرون صرف کنن زیاد ناراحت نمیشن، چون سریع سیر میشن و تاثیر آنی اما ناپایدار آن را در همان لحظه می بینن. اما اگر بخوان یک چهارم آن مبلغ را برای خرید کتاب صرف کنن، تا با مطالعه آن کتاب، در آینده درآمدش چند برابر بشه تردید دارن، چون نتیجه آن کتاب را در همان لحظه نمی بینن و برای همین خیلی از مدیرانی که با این دیدگاه کسب و کارشان را مدیریت می کنن و چنین نگرشی به تبلیغات دارن، آینده خطرناکی در انتظارشان هست و همیشه دو اتفاق خطرناک در این شرکتها رخ میده.

• برای تبلیغات که اولویت اصلی هر شرکتی هست هزینه نمی کنند و فکر می کنند از طریق تبلیغات سود کسب و کارشان کم می شود.
• در زمینه هایی که اولویت ندارد دائما هزینه می کنند و این چرخه آنقدر تکرار می شود که شرکت به ورطه ورشکستگی می رسد.

پاسخ مدیران به این سوال که شما چرا تبلیغات نمی کنید و یا از ابزار های تبلیغاتی استفاده نمی کنید چیست؟

• از سودم کم میشه.
• ما فروش خودمان را همیشه داریم و ما در کارمان رقیب نداریم، نیاز به تبلیغات نداریم.
• تبلیغات نتیجه نمی ده.
• هزینه تبلیغات زیاد هست.
• ما هنوز فروشمان کم نشده که تبلیغات کنیم. هر موقع فروشم کم شد، شروع می کنم به تبلیغات.
• من بودجه ام را برای تولید هزینه کردم و فعلا مبلغی برای تبلیغات ندارم.
• وضع درآمد خوب نیست، حالا باید برای تبلیغات هم پول بدم.
• مشتری های ما همه محصولات ما را می شناسند.

هنری فورد یکی از بزرگان صنعت می گوید:
مدیری که برای صرفه جویی هزینه تبلیغات را متوقف می کند، مانند کسی هست که برای صرفه جویی وقت ساعت را متوقف می کند.

خوب بیاییم پاسخ های مدیران را بررسی کنیم.

از سودم کم میشه.

مدیرانی که این عقیده را دارند، درست جزو افرادی هستند که ترجیح می دهند غذای گران قیمت در رستوران سفارش دهند اما کتابی با یک سوم همان مبلغ شام بخرند را بیهوده می دانند و می گن سودی برای ما نداره و از پولم کم میشه. چون دیدگاه آنی و لحظه ای دارند، درصورتی که شما وقتی بخشی از سود کسب و کارت را برای تبلیغات هزینه می کنید مطمئنا برگشت سود چند برابری دارید.

ما فروش خودمان را همیشه داریم نیاز به تبلیغات نداریم.

این تفکر از خطرناکترین تفکر هست. چون من بارها کسب و کارهایی را در اوج دیدم که توسط یک شرکت نوپا و پویا از دور خارج شد. پس همیشه نمی توانید فروش مداوم داشته باشید، چون رقیبان زیادی در کمین شما هستند و آنها مطمئنا همچین عقیده ای به تبلیغات ندارند.

تبلیغات نتیجه نمی ده.

این تفکر برای دو دسته از افراد هستند، اولی افرادی که هنوز تبلیغاتی برای کسب و کارشان انجام ندادند و هیچ تجربه ای ندارند و دومی برای مدیرانی هست که تبلیغات صحیحی انجام ندادند. برای دسته اول حتما پیشنهاد می کنم که حتما تبلیغات را شروع کنند، نادیده گرفتن تبلیغات یکی از اشتباهات رایج بین مدیران ورشکسته می باشد. برای دسته دوم پیشنهاد می کنم از یک مشاور خوب تبلیغاتی بهره ببرند.

هزینه تبلیغات زیاد است.

دوست عزیزی که این عقیده را داری، تبلیغات شیوه های گوناگونی دارد، مانند تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، ماهواره ای ، سینمایی، بیلبوردی، تبلیغات روزنامه ای، تبلیغات دیجیتال، تبلیغات اس ام اسی
شما می توانید بر اساس بودجه ای که دارید، شیوه مورد نظر تبلیغاتی را انتخاب کنید، تا فروشتان افزایش یابد.
مواردی که در انتخاب شیوه تبلیغات موثر هست را در زیر بیان می کنم

• بودجه تبلیغاتی
• حجم فروش
• نوع مصرف کننده محصول
• موقعیت مکانی مصرف کننده

خیلی ها از من می پرسند کم هزینه ترین شیوه تبلیغات که بهره وری بالایی داشته باشه چیست؟
من به آنها تبلیغات دیجیتال و ارسال پیامک تبلیغاتی را پیشنهاد می دهم. چون هر دو روش دارای هزینه پایین و بهره وری بالا می باشد. در تبلیغات دیجیتال کمترین کاری که می توانید انجام دهید طراحی سایت و محتوا گذاری در زمینه محصولات و خدماتتان می باشد. در تبلیغات پیامکی به راحتی نرم افزار ارسال پیامک با کامپیوتر را می توانید استفاده کنید که دارای یک جی اس ام مودم می باشد که داخل آن سیم کارت قرار می گیرد و نرم افزار ارسال پیامک با مودم و سیم کارت به مشتریان و مخاطبان شما پیامک تبلیغاتی ارسال می کند. هزینه هر پیامک با سیم کارت ایرانسل 10.6 تومان می باشد. پیامک با اینکه ارزان می باشد، بهره وری بالایی در تبلیغات دارد و کسب و کارها نتیجه خوبی از این فن آوری رفتند.

ما هنوز فروشمان کم نشده که تبلیغات کنیم. هر موقع فروشم کم شد، شروع می کنم به تبلیغات.

این تفکر مثل این هست که بگید من که هنوز مریض نشدم که برم ورزش کنم، هر موقع مریض شدم ورزش کردن را شروع می کنم. تبلیغات مستمر باعث می شود که شما هیچ وقت به فروش کم نرسید و همیشه حجم فروش پایدار و رو به افزایش داشته باشید.

من بودجه ام را برای تولید هزینه کردم و فعلا مبلغی برای تبلیغات ندارم.

این یکی از اتفاقات رایج در شرکتهاست که، بودجه شرکت اولویت بندی و سهمیه بندی مناسبی ندارد و اکثر اوقات بخش بزرگی از بودجه شرکت برای تولید یک محصول صرف می کنند و برای تبلیغات و اطلاع رسانی هیچ بودجه ای در نظر نگرفته اند. حتما بودجه ای برای تبلیغات در نظر بگیرید چونکه شما اگر بهترین و با کیفیت ترین محصولی تولید کنید و اگر کسی آن را نشناسد، خرید نمی کند و نتیجه آن را خودتان بهتر از من می دانید.

وضع درآمد خوب نیست، حالا باید برای تبلیغات هم پول بدم!

اگر شما به جایی رسیدید که درآمد شما کم شده است، مطمئن باشید که در جایی تصمیم های درست نگرفتید و در آمد ضعیف الان شما ناشی از عملکرد گذشته شماست. چنانچه اگر می خواهید وضعیت از این هم بدتر نشود اول باید مسئولیت همه اتفاقات کسب و کارتان را بپذیرید، و همچنین باید تصمیمات درست برای کسب و کارتان بگیرید. یکی از آن تصمیمات درست، هزینه کردن برای تبلیغات می باشد.

مشتری های ما همه محصولات ما را می شناسند.

رسیدن به این تفکر باعث شکست برند های خیلی پر فروش شده است. این عقیده برای مدیرانی هست که طی چند سال برند شده اند و دیگه آن شور و هیجان اولیه را از دست داده اند و به عبارتی مغرور شده اندو این غرور خیلی خطرناکه و باعث کاهش فروش تدرجی محصولات در طی زمان میشه و در نتیجه رقبای جدید و تازه نفس از این موقعیت استفاده می کنند و جایگاه آن برند شناخته شده را سریع می گیرند.